قبل
بعدی
اهورا تجارت | AHURA commerce

اصطلاحات حمل و نقل بین المللی

اصطلاحات حمل و نقل بین المللی

اصطلاحات حمل و نقل بین المللی

اصطلاحات حمل و نقل بین المللی چیست؟

 

AAAA) همیشه در دسترس، همیشه شناور): اصطلاحی که معمولاً در قراردادهای چارتر دیده می‌شود و مستلزم این است که اجاره‌کننده فقط به کشتی‌ها دستور دهد به بنادر یا مناطقی که کشتی به کف آن نمی‌رسد یا جایی که کشتی می‌تواند در هر زمانی بدون توجه به جزر و مد حرکت کند. تغییرات، به جز فورس ماژور. NAABSA در مقابل NAABSA) همیشه شناور نیست اما به طور ایمن روی زمین است (.

A/E or ACC/EXC (Accept/Except): شرطی است که در پیشنهادات کتبی و پیشنهادات متقابل برای طرفین چارتر، قراردادهای حمل و نقل و سایر قراردادهای دریایی استفاده می شود تا نشان دهد که همه شرایط پذیرفته شده است به استثنای مواردی که مشخص و ارجاع شده است. به عنوان “شرایط برجسته.” شرایط باقی مانده متعاقباً در مذاکرات بعدی مورد بحث قرار خواهد گرفت.

(Arrival First Sea Pilot Station): به طور مکرر در قراردادهای چارتر زمانی برای اشاره به بندری استفاده می شود که در آن کشتی توسط صاحبان آن به اجاره دهندگان زمان تحویل داده می شود. از آنجا که این بندر در بالای رودخانه است، به خلبانان رودخانه و بندر نیز نیاز دارد.

AGیا PG (خلیج فارس): همچنین می تواند برای  در قراردادهای چارتر استفاده شود تا مشخص شود که خلیج فارس منطقه ای است که کشتی مجاز به تجارت، تحویل یا تاییدیه تحویل در آن نیست.

Agency fee: هزینه ای که مالک کشتی یا متصدیان کشتی به آژانس بندری برای هماهنگی یک اسلات با مقامات بندری، سفارکاپیتان ، امنیت نیروی کار و یدک کش، ثبت کشتی در گمرک و جمع آوری بار می پردازد.

AGW (all going well):  عبارت “سفر در 14 روز انجام می شود، agw” گاهی اوقات به عنوان موضوع یا چشم پوشی از یک ضمانت یا الزام استفاده می شود.

All-in-rate: نرخ حمل‌ونقلی که شامل تمام هزینه‌ها یا هزینه‌های اضافی است، به عنوان «نرخ همه‌جانبه» شناخته می‌شود و اغلب در حمل و نقل لاینر استفاده می‌شود.

: AP (All Purposes) and DAP (Days All Purposes) در قراردادهای چارتر به کار می روند تا مشخص کنند که کل دوره زمانی مشخص شده می تواند برای بارگیری و تخلیه کالا و همچنین انتظار برای بندر مورد استفاده قرار گیرد اگر کشتی یک کشتی در حال رسیدن این عبارات معمولاً پس از ارائه برای زمان معمول یافت می شوند.

اصطلاحات حمل و نقل بین المللی در قرارداد بین المللی

APS (Arrival Pilot Station): عمولاً در یک قرارداد اجاره زمانی استفاده می شود تا به مکانی اشاره کند که مالکان کشتی را به اجاره دهندگان زمان منتقل می کنند.

Arbitration Clause: بند در یک طرف منشور که معمولاً بیان می کند که هر گونه اختلاف نظر مربوط به یا ناشی از توافق از طریق داوری حل و فصل می شود. محل داوری، تعداد داورانی که قرار است منصوب شوند، صلاحیت آنها و فرآیندی که در صورت عدم پیشنهاد یکی از طرفین داوری باید طی شود را مشخص می کند.

Arbitration Rules or Terms: این دستورالعمل هایی که بر داوری حاکم است. روند داوری معمولاً تابع شرایط خاصی است که توسط انجمن داوران دریایی لندن (LMAA)، انجمن داوران دریایی در نیویورک (SMA) و اتاق بازرگانی بین‌المللی (ICC) صادر می‌شود. مقررات صادر شده توسط انجمن داوری دریایی آلمان در هامبورگ (GMAA) و اتاق داوری دریایی سنگاپور (SCMA) در مورد افزایش تعداد رسیدگی های داوری اعمال می شود.

Arrived Ship: قبل از اینکه زمان استراحت در یک قرارداد چارتر سفر آغاز شود، کشتی باید پهلو گرفته باشد. ورود چارتر می تواند بر اساس این که آیا چیزی یک چارتر اسکله است (در این صورت کشتی فقط می تواند آگهی های مناقصه را زمانی که در اسکله باشد) است یا یک قرارداد چارتر بندری (در این صورت کشتی می تواند پس از ورود به مناقصه مناقصه بدهد. در بندر).

برای اینکه یک کشتی «ورود» تلقی شود، باید سه شرط را رعایت کرد:

  1. کشتی باید به اسکله بارگیری یا تخلیه یا محل مشخص شده در قرارداد رسیده باشد یا به آن نزدیک باشد.
  2. کشتی باید برای جابجایی محموله کاملاً آماده باشد.
  3. در صورت نیاز، فرستنده‌ها، اجاره‌دهنده‌ها، بازرگانان، نمایندگان یا دریافت‌کنندگان کالا باید اخطار رسمی آمادگی (NOR) را همانطور که در قرارداد چارتر مشخص شده است دریافت کرده باشند. NOR ممکن است فقط در درگاه بارگیری و تخلیه اولیه مورد نیاز باشد، مگر اینکه در غیر این صورت مشخص شود.

As Agent(s) Only: در نوعی از چارتر، بارنامه، یا سایر اسناد حمل و نقل، طرف امضاکننده سند “فقط به عنوان نماینده” و سپس به حساب مشتری خود عمل می کند.

As is condition: وضعیت یا موضوع چیزی مانند یک فروش یا معامله که نشان می دهد کالای مورد نظر، کشتی یا چیز دیگری در حالت موجود عرضه یا فروخته شده است.

اصطلاحات حمل و نقل بین المللی در امور حمل و نقل بین المللی

As is, where is: اصطلاحی که ممکن است در قرارداد خرید و فروش کشتی درج شود که مشخص می کند کشتی در مکان فعلی و وضعیت تعمیر فروخته می شود.

ATDN (Any Time Day or Night): یک منشور شرط قرارداد در مورد ورود یا تحویل ویژه کشتی. همچنین می‌توان از آن در کنار محدودیت‌های زمان استفاده استفاده کرد، در این صورت باید SHINC (تعطیلات یکشنبه‌ها شامل تعطیلات)، SHEX (یکشنبه‌ها تعطیلات شامل نمی‌شود)، FHINC (جمعه‌ها شامل تعطیلات) یا FHEX (تعطیلات جمعه‌ها استثنا شده است) (تعطیلات جمعه‌ها) دنبال شود.

ATS (All Time Saved): یکی از اصطلاحاتی میباشد که در قرارداد های حمل و نقل بین المللی استفاده میشود و به معنای  زمان ذخیره شده توسط کشتی از پایان فرآیند بارگیری یا تخلیه تا پایان زمان استراحت اختصاص داده شده اغلب در محاسبه پول اعزام که مالک کشتی باید به اجاره کننده سفر بپردازد لحاظ می شود…

ATUTC (All Time Used to Count): یک بند غیرفعال است که بیان می کند که مستقل از هر بند دیگری در قرارداد منشور سفر، تمام زمان استفاده توسط چارتر کننده سفر به عنوان زمان غیرفعال محسوب می شود.

Averaging for Lay time: یکی از اصطلاحات حمل و نقل بین المللی اگر اجازه داده شود که هم برای زمان استراحت در بندر بار و هم برای زمان استراحت در بندر تخلیه مورد استفاده قرار گیرد، مقدار زمان استراحت جمع شده یا معکوس در نظر گرفته می شود، به طوری که اجاره کنندگان سفر ممکن است از خرابکاری اجتناب کنند یا آن را کاهش دهند.

Back-to-Back-Charter: قرارداد‌های چارتر در میان چارترکننده‌ها و چارترکننده‌های فرعی در زنجیره قرارداد چارتر هستند که بر اساس یک قرارداد چارتر در میان چارترکننده‌ها و مالک کشتی یا اجاره‌دهنده زمانی بالاتر از زنجیره قرارداد چارتر هستند. در نتیجه، چارتر کننده زمان، همان وظایفی را که چارتر کننده فرعی در قبال چارتر کننده زمان دارد، به مالک یا اجاره کننده زمان برتر دارد.

هنگامی که یک حامل مشترک غیر کشتی (NVOCC) یا مالک/حمل‌کننده دیگری برای بار طبق عبارات یک طرف چارتر سفر قرارداد بسته است اما قادر به انجام آن نیست، آنها غالباً محموله را تحت شرایط مشابه سفر اصلی به حامل دیگری واگذار می‌کنند.

 قرارداد منشور نیز با چارترها / بازرگانان. ایده راهنمای منشور پشت سر هم این است که طرف قرارداد هر یک از طرفین باید مشمول همان الزاماتی باشد که هر کسی که به عنوان منشور زمانی یا مالک عمل می کند.

BAF (Bunker adjustment factor): مقرراتی که بیان می‌کند که نرخ کرایه حمل بر اساس قیمت بازار معینی است و با افزایش (کاهش) نرخ بنادر، نرخ حمل و نقل افزایش می‌یابد (کاهش می‌یابد). به طور معمول، BAF به عنوان درصدی از بار نشان داده می شود.

اصطلاحات استفاده شده در قرار داد های حمل و نقل بین المللی کالا

Bale: آماری از حداکثر ظرفیت کشتی است که ناتوانی در بارگیری بین پایه ها یا قاب های کشتی را نشان می دهد و اغلب برای محموله های فله استفاده می شود. این را با دانه مقایسه کنید، که اندازه‌گیری است که اغلب برای محموله‌های فله استفاده می‌شود و پیش‌فرض می‌گیرد که محموله را می‌توان در اطراف چارچوب و پایه‌های کشتی حمل کرد. با توجه به این موضوع، ظرفیت دانه همیشه بالاتر از ظرفیت عدل خواهد بود.

Ballast Bonus (BB): پرداخت یکجا به مالک یا متصدی حمل‌ونقل توسط چارترکننده زمانی یا سفری که به عنوان پاداش بالاست (BB) شناخته می‌شود، برای جبران هزینه سفر به اولین بندر بارگیری یا نزدیک به آن قبل از شروع قرارداد چارتر است.

Bareboat Charter: چارتر کننده مسئول تامین ملوانان، تدارکات، پناهگاه ها و سایر هزینه های مرتبط با اداره کشتی است. مالک کشتی صرفاً خود کشتی را تأمین می کند. به بیانی دیگر، اجاره  Bareboat با اجاره نامه سفر و زمان متمایز است، جایی که مالکان کشتی به کاپیتان و کارکنان تجهیز می کنند، به این صورت که مالک کشتی، سرپرستی کشتی را به اجاره کننده واگذار می کند.

Baltic Code: به ویژه برای دلالان و اجاره کنندگان کشتی، بورس بالتیک (به زیر مراجعه کنید) کد بالتیک را صادر کرد، یک کد اخلاقی.

Baltic Exchange: صرافی بالتیک که متخصص به اشتراک گذاری داده ها در مورد قراردادهای حمل و نقل، نرخ های چارتر زمانی، قراردادهای آتی حمل و نقل برای کشتی های بزرگتر، و ارزش کشتی و تخریب است، یک سازمان مستقر در لندن است.

گفتگوهای غیررسمی بین بازرگانان و صاحبان کشتی در کافی شاپ ویرجینیا و بالتیک در اواسط قرن هجدهم جایی است که بورس بالتیک شروع به کار کرد. در سال 1823، دستورالعمل های صریح برای انتقال داده ها، همراه با یک روش پذیرش توسعه یافت. صرافی بالتیک در نوامبر 2016 توسط بورس سنگاپور خریداری شد.

Baltime: یک قرارداد چارتر زمانی که در صنعت استاندارد در نظر گرفته می شود، قرارداد چارتر زمان Baltime 1939 نامیده می شود (در سال 2001 به روز شد).

BBB (Before Breaking Bulk): به زمان حیاتی در عملیات کشتی قبل از تخلیه محموله و یک بند یا الزام در شرایط قرارداد (اغلب بارنامه یا ترتیبات چارتر سفر) اشاره دارد که به زمان پرداخت کامل یا جزئی کرایه حمل می‌شود.

BENDS (Both Ends): اصطلاحی که در قرارداد چارتر سفر به کار می رود که وظیفه مالک یا چارترکننده را در هر دو بندر بارگیری و تخلیه مشخص می کند. “خم شدن کارگزاران چارتر” به این معنی است که نمایندگان اجاره‌کننده در قبال بروکر کشتی در هر دو بندر بارگیری و تخلیه مسئولیت دارند.

Bill of lading (B/L): بارنامه پس از بارگیری کالا در کشتی توسط حامل به فرستنده داده می شود. بارنامه سه وظیفه مهم در حمل و نقل بار را انجام می دهد. اول و مهمتر از همه، بارنامه یک رسید برای حمل و نقل است. ثانیاً، بارنامه گواهی بر شرایط قرارداد حمل و نقل بین فرستنده و باربری است. ثالثاً، از آنجا که بارنامه یک سند مالکیت قابل معامله است، حامل بارنامه مالک محموله یا محصولات مندرج در بارنامه است.

BIMCO (The Baltic and International Maritime Council): در سال 1905 در کپنهاگ به عنوان “کنفرانس بالتیک و دریای سفید” ایجاد شد. این یک کمیته مستقل در درجه اول برای مالکان کشتی است، با این حال عضویت برای نمایندگان و شرکت های کارگزاری نیز قابل دسترسی است. BIMCO اطلاعات صنعت را بین اعضای خود توزیع می کند و بسیاری از فرم های قراردادی مورد استفاده در حمل و نقل مانند قراردادهای چارتر زمان و سفر را توسعه داده است.

Booking Note: توافق نامه بین حامل و همچنین یک فرستنده که شرایط حمل و نقل را مشخص می کند. موارد مندرج در بارنامه زیر با شرایط یادداشت رزرو مطابقت دارد.

Both to Blame Collision Clause: بند موجود در بارنامه و/یا قرارداد اجاره که تصادف کشتی منجر به خودروی آسیب دیده را در نظر می گیرد. برود و سعی می کند با ممنوع کردن فرستنده از دریافت خسارت از کشتی حامل و غیر حامل، موفقیت نهایی را ایجاد کند.

این مفاد فرستنده را ملزم می‌کند که در صورتی که فرستنده به نحوی از هر یک از کشتی‌های حامل خسارت دریافت کرده باشد، هرگونه وجه دریافتی توسط فرستنده را برای خسارات ناشی از کشتی غیر حامل به صاحبان کشتی‌های حامل بازپرداخت کند. بر اساس قوانین دریایی ایالات متحده، ماده هر دو مقصر غیرقابل اجرا است.

Bottom fouling: وضعیتی است که در آن کف کشتی تحت تأثیر گیاهان اقیانوسی قرار می گیرد که معمولاً در نتیجه تجارت در آب های گرمسیری است. با توجه به شرایط معمول اجاره‌های زمانی، این مسئولیت مالکان است که کشتی را در شرایط کار خوب نگه دارند، از این رو هزینه تمیز کردن کف کشتی معمولاً بر عهده مالکان شناور است.

اصطلاحات حمل و نقل بین المللی در سراسر دنیا

Breach of Contract: عدم اجرای یکی از شروط قرارداد بدون توجیهی که در ذیل قرارداد یا قانون به رسمیت شناخته شده است.

Bulk: محموله های فله محموله های همگن مانند غلات یا نفت هستند.

Bunkers: بنکرها سوخت کشتی هستند که از نفت گاز سبک تر (MGO) تا نفت دیزل دریایی (MDO) تا نفت سوخت متوسط (IFO- ترکیبی از MGO و نفت کوره سنگین) و در نهایت تا نفت سوخت سنگین (HFO) را شامل می شود. ویژگی ها یا پارامترهای اساسی پناهگاه ها ویسکوزیته (ضخامت)، با سوخت های سبک تر چسبناک تر و در نتیجه گران تر، و محتوای گوگرد است، زیرا استانداردهای جهانی و منطقه ای بر حداکثر محتوای گوگرد در پناهگاه ها وجود دارد.

فسخ (یک قرارداد) – تمرین با یکی از طرفین یک اختیار برای فسخ یا رد قرارداد. به عنوان مثال، شرطی که به اجاره‌کننده یا بازرگان این امکان را می‌دهد که در صورت عدم تولید کشتی در تاریخ‌های اعلام شده، قرارداد را فسخ کند، در بسیاری از قراردادهای اجاره و سایر قراردادهای حمل و نقل گنجانده شده است. در این شرایط، اجاره‌کننده یا بازرگان ممکن است این تخلف را به عنوان رد قرارداد تلقی کنند، در این صورت قرارداد باطل می‌شود.

Date of issue – آخرین روزی که یک کشتی باید در مکان تعیین شده تحت شرایط یک سفر یا قرارداد چارتر زمانی در اختیار چارتر کننده قرار گیرد. در صورت عدم رعایت مهلت انصراف، چارتر کننده می تواند این حق را داشته باشد که مهمانی چارتر را لغو کند.

قانون حمل و نقل کالا از طریق دریا (COGSA) یک قانون ایالات متحده است که مسئولیت های حامل و فرستنده را برای حمل و نقل محموله به یا از ایالات متحده که ممکن است توسط بارنامه پوشش داده شود، تعریف می کند. قوانین لاهه را در قوانین ایالات متحده گنجانده است. COGSA ایالات متحده به حامل نیز دفاع و محدودیت بسته ای دارد. (برای محدودیت بسته به زیر مراجعه کنید.) قانون حمل کالا از طریق دریا، 46 U.S.C. 30701 n.1، استناد رسمی COGSA ایالات متحده (2012) است.

Carrier – قوانین لاهه، لاهه-ویسبی یا هامبورگ، که مسئولیت ها و مسئولیت های متصدی حمل و نقل را مشخص می کند، در مورد تعهدات متصدی حمل و نقل تحت بارنامه اعمال می شود. تاجر، که ممکن است فرستنده، گیرنده یا گیرنده کالا باشد، اغلب مشتری قراردادی حامل است.

اصطلاحات حمل و نقل بین المللی به چه معناست؟

Charter (Or charter party) (لاتین، carta partita یا “سند تقسیم شده”) – چارتر توافقی است بین مالک کشتی و اجاره کننده که شرایطی را مشخص می کند که تحت آن اجاره کننده می تواند از کشتی استفاده کند یا آن را اجاره کند (لاتین: کارتا پارتیتا یا «قرارداد تقسیم شده»). سه شکل متداول قرارداد اجاره عبارتند از:

  1. چارترهای زمانی که بر اساس آن چارتر کننده کشتی (از جمله خدمه) را برای مدتی از مالکان استخدام می کند.
  2. منشورهای سفر تحت مالکان موافقت می کنند که محموله چارترها را از بندر(های) خاص به بندر(های) خاص حمل کنند
  3. قایق برهنه یا چارترهای مرگ، زمانی که اجاره کننده کشتی را اجاره می کند اما خدمه و مدیریت کشتی را تامین می کند. . توجه داشته باشید که در حالی که اصطلاح “حزب منشور” معمولاً به عنوان یک عبارت دو کلمه ای در اسناد حقوقی و زبان تجاری در ایالات متحده بیان می شود، معمولاً به عنوان یک عبارت واحد در حقوق انگلیسی و نوشتن تجاری نوشته می شود.

Charter inside / out – اجاره کشتی از مالک به اجاره کننده. چارتر کننده کشتی را “چارتر” می کند، در حالی که مالک کشتی را “چارتر” می کند.

Charterer– طرفی که طبق قرارداد اجاره کشتی را از مالک اجاره می کند. چارتر کننده ممکن است چارتر کننده زمان، سفر یا سقوط (Bare boat) باشد.

CHOPT مخفف کلمه Charterers’ Option است که یک اصطلاح اجاره است. ممکن است نقاط دسترسی اضافی به صلاحدید چارتر کننده ها فراخوانی شود یا محموله بارگیری شود، یا بسته به طرف چارتر، بارگیری شود.

charterer’s agent – نماینده کشتی باری و صاحبان آن است که توسط اجاره کنندگان نیز انتخاب و پرداخت می شود. نماینده بر پرورش کشتی مناسب در بندر نظارت خواهد کرد.

نماینده وی بر تهیه کشتی مناسب در بندر نظارت خواهد کرد.

بارنامه در اصطلاحات حمل و نقل بین المللی چیست؟

charter party BL – بارنامه چارتر پارتی بارنامه ای است که مطابق با شرایط چارتر پارتی سفر تایید شده باشد. معمولاً یک بارنامه حاوی مقررات مربوط به ادغام است که شامل شرایط طرف قرارداد مربوطه می شود.

Paramount Clause – یک ماده رایج در بارنامه یا چارتر موسوم به بند پارامونت، رویه ای را برای انتخاب قوانینی که برای بارنامه قابل اجرا باشد، تعیین می کند. طبق بند Paramounts، قوانین لاهه “… مصوب در کشور کشتیرانی در مورد این قرارداد اعمال می شود.” زمانی که چنین قانونی در کشور صادرکننده وجود نداشته باشد، قوانین کشور مقصد اولویت دارد.

مفاد مواد اول تا هشتم [قوانین لاهه] از جمله این کنوانسیون در مورد محموله‌هایی اعمال می‌شود که برای آنها چنین مصوباتی وجود ندارد که اجباری باشد. متناوبا، بند پارامونت اغلب بیان می کند که قوانین لاهه-ویسبی در کشورهایی که قوانین لاهه اجباری است اعمال می شود.

Clause Bill of Lading – بارنامه ای با شرطی که آن را “غیر تمیز” می کند به عنوان بارنامه بند شناخته می شود. هنگامی که با حمل محموله در زیر عرشه موافقت می شود، چنین مقرراتی ممکن است به هرگونه آسیب وارده به محموله قبل از بارگیری یا حمل بر روی عرشه اشاره کند. با تهیه یک بارنامه معتبر، یک بانک ممکن است نگرانی هایی در مورد و/یا رد پرداخت تحت اعتبار اسنادی داشته باشد.

Clean Bill of Lading  – بارنامه تمیز نشان می دهد که محموله در شرایط و وضعیت مناسبی به نظر می رسد توسط کشتی دریافت شده است و حاوی یادداشت هایی است که ارزش بار را کاهش می دهد. فروشنده محموله غالباً مجبور است بارنامه شفافی را به مؤسسه مالی ارائه دهنده اعتبار اسنادی ارائه دهد تا تحت آن برداشت کند.

Clean Receiptرسید تمیز – مرسوم است که طرف گیرنده پس از تحویل محموله و در اختیار داشتن آن، رسید ارائه می کند. رسید “تمیز” نشان می دهد که هیچ ضرر و زیان آشکاری برای محموله وجود ندارد.

Clear Days – قراردادهای منشور سفر (معمولاً برای اطلاع از مفاد آمادگی) و قراردادهای چارتر زمانی (معمولاً برای بندهای ضد فنی) یک دوره “Clear Days” را پس از ارائه اطلاعیه مشخص می کنند. در نتیجه روزی که اخطار داده می شود از محاسبه مهلت اخطار مستثنی شده و مهلت اخطار در ساعت 2400 آخرین روز اخطار پایان می یابد.

COA – اصطلاح “COA” (قراردادهای حمل و نقل) اغلب برای یک قرارداد یا توافق نامه چارتر که استانداردهایی را برای چندین محموله، معمولاً در کشتی های مختلف تعیین می کند، محفوظ است. با این حال، هر توافقی برای حمل و نقل کالا ممکن است به طور مناسب به عنوان یک قرارداد حمل و نقل نامیده شود.

Commencement of lay – زمان استراحت – طبق شرایط یک منشور معمولی سفر با مناقصه اعلان آمادگی (NOR) توسط مالکان (یا در پایان هر مقدار زمانی از زمانی که واقعاً اعلام آمادگی مناقصه شده است) آغاز می شود. مشخص شده در چارتر طرف)، مشروط بر اینکه کشتی در مکانی باشد که در اختیار چارترکنندگان باشد و برای شروع عملیات بار آماده باشد. شرایط منشور ممکن است حاوی اطلاعات بیشتر در مورد مکان کشتی قبل از ارائه اعلام آمادگی و همچنین نحوه، شکل و گیرنده چنین اطلاعیه باشد.

Combined or Multimodal Transport  – حمل و نقل کالاها با استفاده از دو روش حمل و نقل، مانند اقیانوس و قطار. بارنامه ممکن است برای حمل و نقل یکپارچه یا چند وجهی تهیه شود، و متصدی حمل‌ونقل تحت چنین قبض ممکن است در قبال باری که در مقصد نهایی تعیین‌شده در بارنامه تخلیه می‌شود، مسئول باشد، مگر اینکه متصدی حمل‌ونقل در طول این مدت صرفاً به عنوان نماینده عمل کند. هر مرحله از سفر

Common Carrier – در حمل و نقل، یک باربری که کالسکه جهانی را برای عموم فراهم می کند. یک متصدی حمل‌ونقل معمولی معمولاً ممکن است بین فرستنده‌ها تمایز قائل شود و باید محموله‌های یکسان و یکسان را با شرایط یکسان ارائه کند. بر اساس قوانین ایالات متحده، شرکت های حمل و نقل مشترک توسط کمیسیون فدرال دریانوردی (FMC) کنترل می شوند و همه حامل های معمولی موظف به انتشار تعرفه مطابق با استانداردهای FMC هستند.

Competitive Broker – کارگزار کشتی که با سایر کارگزاران کار می کند و چارتر کننده یا مالک کشتی را تبلیغ نمی کند.

Conference – همچنین به عنوان “حمل و نقل خطی” شناخته می شود، این زمانی است که بسیاری از خطوط کشتیرانی در مسیرهای مشخصی فعالیت می کنند. قیمت کرایه حمل و نقل توافقی است و یک خط با خط دیگر یکسان است. نرخ های کنفرانس تا حد زیادی ثابت هستند، زیرا افزایش نرخ عمومی، که معمولا یک بار در سال اتفاق می افتد، نرخ پایه را تغییر می دهد. خطوط در یک کنفرانس توسط قوانین عضویت مانند امتیازات بارگیری و تخلیه در بنادر مشخص و ادغام محموله کنترل می شوند.

رایج ترین اصطلاحات در حمل و نقل بین المللی

Constant – عبارتی است که برای توصیف ویژگی‌های یک کشتی که نسبتاً پایدار هستند، مانند پرسنل و جلوه‌ها، ذخیره‌سازی و قطعات یدکی، که باید هنگام محاسبه Deadweight موجود برای محموله از اندازه‌گیری dead weight کسر شود، استفاده می‌شود.

Congen bill – بارنامه چارتر مهمانی که برای استفاده در مهمانی های چارتر Gencon طراحی شده است. Congenbil قبلاً توسط کمیته اسناد BIMCO مجاز شده است.

Congestion Surcharge – هزینه اضافی به نرخ استاندارد حمل و نقل اضافه می شود تا هزینه تاخیر در هنگام تماس با یک بندر شلوغ را محاسبه کند.

Conlinebill – BIMCO بارنامه Conlinebill – Liner را صادر و مجاز کرد.

Consecutive Voyages – منشورهای سفر متوالی به طرف دیگری به عنوان سفرهای متوالی شناخته می شوند. چارتر طرف ممکن است تعداد سفرها، محموله ای که باید حمل شود یا کل زمان لازم برای انجام سفرهای مورد توافق را مشخص کند.

Consignee – نهادی که مسئول دریافت محصولات در مقصد نهایی است. گیرنده معمولاً دقیقاً همان گیرنده است.

COP (Custom of the Port) – یک رویه رایج و ثابت شده در یک بندر که ممکن است جنبه ای از یک قرارداد را تشکیل دهد، مگر اینکه مفاد توافق شده خلاف آن را بیان کند. نرخ روزانه بارگیری/تخلیه تصویر خوبی است.

Counter-offer or Counter – پاسخ (توسط گیرنده پیشنهاد) به یک پیشنهاد (توسط پیشنهاد دهنده) که شرایط یا شرایط پیشنهاد اول را به نحوی تغییر می دهد. این واقعیت ساده که یک طرف پیشنهاد متقابل ارائه می کند، پیشنهاد اصلی را دیگر الزام آور نمی کند. به عبارت دیگر، پیشنهاد متقابل باید با پیشنهاد و قبول تایید شود تا قرارداد منعقد شود.

CQD (Customary Quick Despatch) – چارتر کننده باید با سرعتی که عملاً معقول است تحت شرایط در زمان بارگیری یا تخلیه بارگیری و/یا تخلیه کند. هیچ توافق نامه قبلی وجود ندارد. از دیدگاه مالک، ضمانت بسیار کمی برای بارگیری و/یا تخلیه سریع ارائه می شود.

Currency Adjustment Factor (CAF) – هزینه ای که توسط شرکت حمل و نقل به هزینه بار پایه اضافه می شود تا ضررهای ناشی از تغییر نرخ ارز را کاهش دهد. CAF اغلب به عنوان درصدی از نرخ حمل و نقل نشان داده می شود. به عنوان مثال، هزینه حمل 100 دلار در صورت مشمول 10% CAF به 110 دلار تبدیل می شود.

D/A (Disbursements Account) – نمایه نماینده بندر کشتی برای تمام پرداخت‌های پرداخت شده مرتبط با بازدید بندر کشتی. بکسل، خلبانی، وجه نقد ارائه شده به استاد، تامین مواد غذایی و فروشگاه ها و هزینه نمایندگی همگی ممکن است در این حساب لحاظ شوند. برای حمایت از چنین هزینه‌هایی، کارگزاران بندر معمولاً از کوپن‌ها استفاده می‌کنند.

 Detention – خسارات ناشی از ناتوانی مالک کشتی در بارگیری و/یا تخلیه محموله در محدوده زمانی چارتر پارتی. تا زمانی که فعالیت های بارگیری و/یا تخلیه کامل شود، برای هر روز باید بازداشت شود. تفاوت توقیف با اعسار از این است که مبلغ آن توسط دادگاه تعیین می شود نه اینکه از قبل به عنوان خسارت جبران شده توافق شده باشد. 

اگر این نوع اتهام در قرارداد اجاره گنجانده شده باشد، دادگاه می‌تواند (1) اتهام بازداشت را برابر با پرداخت خسارت تعیین کند، یا (2) آن را بر اساس هزینه‌های عملیاتی عادی کشتی به اضافه هرگونه سودی که مالک کشتی ممکن است به درستی پیش‌بینی کرده باشد، تعیین کند.

 Dead freight– توسط یک فرستنده یا چارتر کننده به دلیل عدم بارگیری مقدار کالای مشخص شده در توافق نامه. در اکثر موارد، باربری غیرمجاز با نرخ کامل بار محاسبه می شود.

Deadweight Cargo – محموله ای که نسبت به مقدار فضایی که اشغال می کند سنگین است. محموله برای حمل بار مرده معمولاً در هر تن متریک محاسبه می شود.

Deck Cargo – محموله ای که روی عرشه باز کشتی حمل می شود. یک حامل و یک فرستنده ممکن است توافق کنند که برخی از محصولات را روی عرشه حمل کنند، مانند محصولاتی که برای انبارهای کشتی خیلی بزرگ هستند. حمل عرشه ممکن است برای برخی کالاها مانند مواد شیمیایی خطرناک ضروری باشد.

Dely (Delivery (of a ship)) – اصطلاحی که به زمانی اطلاق می شود که مالک کشتی در شروع زمان اجاره، کشتی را در دسترس اجاره کننده قرار می دهد. به طور کلی، کشتی به یک مکان توافق شده تحویل داده می شود، که در آن می توان برای ارزیابی وضعیت کشتی و میزان پناهگاه های موجود در کشتی در زمان تحویل، یک نظرسنجی انجام داد.

Delivery Certificate – سندی است که توسط یا از طرف مالک کشتی و اجاره کننده امضا شده است که زمان، تاریخ و محل تحویل و همچنین مقدار پناهگاه ها و آب دیگ بخار را مشخص می کند. این سند همچنین به چارتر کننده اجازه می دهد تا به هرگونه اتهامی که کشتی شرایط چارتر را نقض کرده است پاسخ دهد.

Dem (Demurrage) – خسارت هایی که به مالک کشتی به دلیل عدم تکمیل بار و/یا تخلیه در محدوده زمانی چارتر پارتی پرداخت می شود. به طور معمول، مقدار دموراژ به عنوان یک آسیب تسویه شده تسویه می شود. طبق یک اصل قدیمی، وقتی یک کشتی در حالت دموراژ است، همیشه در حالت دموراژ است. به عبارت دیگر، هیچ کسر برای زمان های منتفی که در قرارداد چارتر ذکر شده است، انجام نمی شود – تمام زمان به چارتر کننده تعلق می گیرد.

Demise Clause – که به طور مکرر در بارنامه های صادر شده توسط اجاره کننده های زمانی کشتی ها دیده می شود، بیان می کند که قرارداد حمل و نقل بین فرستنده که به عنوان دارنده بارنامه نیز شناخته می شود، و مالک کشتی است. این بند ممکن است مورد علاقه مالکان کشتی یا اجاره دهندگان وابسته به کشور باشد.

DESP –  مبلغ توافق شده ای است که مالک کشتی تحت یک چارتر سفر به اجاره کننده در ازای بارگیری و/یا تخلیه محموله سریعتر از مدت زمان تعیین شده به اجاره کننده می پردازد. هزینه ارسال ممکن است با همان نرخ دموراژ یا با نصف نرخ شارژ شود.

Detention Charge – خسارات قابل پرداخت توسط فرستنده برای نگهداری کشتی یا تجهیزات بیش از مدت توافق شده.

Deviation Clause – بندی در یک قرارداد حمل و نقل که به مالک کشتی اجازه می دهد از برنامه سفر مورد توافق منحرف شود. این ماده بسته به قرارداد متفاوت است و ممکن است به کشتی اجازه دهد به هر دلیلی از بنادر برنامه ریزی نشده بازدید کند یا برای حفظ اموال یا جان خود از مسیر منحرف شود.

DHD (Demurrage Half Despatch) – یک بند در یک منشور سفر معروف به DHD (Demurrage Half Despatch) مشخص می کند که پرداخت ارسال شده باید با نصف نرخ استاندارد دموراژ انجام شود.

Disponent Owner – طرفی که مسئول عملیات تجاری کشتی است. حامل تجاری که تایم یک کشتی را اجاره می‌کند و بارنامه‌های خود را صادر می‌کند، معمولاً به عنوان مالک در دسترس نامیده می‌شود. در اکثر مواقع، منشور بی بی سی نماینده «صاحبان مخالف» است.

DLOSP (Dropping Last Outward Sea Pilot) – اصطلاحی است که در چارترهای زمانی برای تعیین زمان و مکان تحویل مجدد کشتی توسط اجاره کننده به مالک پس از تخلیه در بندری در بالادست رودخانه استفاده می شود، که نه تنها خلبانان دریایی را ضروری می کند. بلکه خلبانان رودخانه و بندر. پس از یک نقطه خاص، دیگر نیازی به پرداخت اجاره نیست.

Dock Dues – عوارض اسکله هزینه هایی است که توسط مقامات بندری به مالک کشتی یا اپراتور کشتی برای استفاده از اسکله ارزیابی می شود.

DOP (Dropping Outward Pilot) – عبارتی است که برای تعیین زمان و مکان تحویل مجدد کشتی توسط اجاره کننده به مالک استفاده می شود. پس از پیاده شدن خلبان، دیگر نیازی به هزینه کرایه نیست.

(DWCC (Deadweight Cargo Capacity – که به عنوان Deadweight Carrying Capacity نیز شناخته می شود، حداکثر مقدار محموله ای است که می توان بدون نیاز به لوازم اضافی در یک کشتی بارگیری کرد.

(DWT یا DWAT (Deadweight – Deadweight – وزن ترکیبی تجهیزات کشتی، مسافران، خدمه، سوخت، آب بالاست و سایر محموله ها است. وزن خود کشتی را حذف می کند.

EIU (Even if Used) – اصطلاحی که در قرارداد چارتر سفر به کار می رود تا نشان دهد که زمان صرف شده برای بارگیری یا تخلیه در دوره های معافیت از زمان اختصاص داده شده کسر نخواهد شد. به عنوان مثال، یک چارتر می تواند شرط کند که زمان از ساعت 17:00 روز جمعه تا ساعت 08:00 روز دوشنبه محاسبه نشود، صرف نظر از اینکه از آن استفاده شده است یا خیر. در این حالت، اگر چارتر کننده ها در این ساعات بارگیری یا تخلیه را انتخاب کنند، زمان صرف شده برای کار به عنوان زمان کار در نظر گرفته نمی شود.

Endorse a Bill of Lading – امضای بارنامه برای انتقال مالکیت کالای توصیف شده به طرف دیگر.

ETA (Estimated Time of Arrival) – تاریخ و زمان تخمینی یک کشتی به یک بندر خاص می رسد.

ETC (Estimated Time of Completion) – تاریخ و زمانی که انتظار می رود کشتی عملیات باربری را به پایان برساند.

ETD (Estimated Time of Departure) – تاریخ و زمانی که انتظار می رود کشتی از یک بندر خاص حرکت کند.

تاریخ و زمان در اصطلاحات حمل بین المللی چیست؟

Excepted Period – شرط اکسپرس در یک قرارداد چارتر که دوره‌های زمانی خاصی را از محاسبات تخلیه و اعزام مستثنی می‌کند، مانند آخر هفته‌ها و تعطیلات رسمی. به محض انقضای زمان استراحت، در طول دوره‌های حذف شده برای اهداف دموراژ زمان شروع به جمع‌آوری می‌کند.

Extension of a Charter – عمل تمدید مدت زمان اجاره کشتی تحت شرایط یک قرارداد اجاره خاص. این گزینه ممکن است به صراحت در قرارداد منشور گنجانده شود. شرایط تمدید ممکن است با شرایط قرارداد منشور یکسان باشد یا ممکن است شامل نرخ متفاوتی از استخدام باشد.

Extension to the Canceling Date – تمدید تا تاریخ انصراف یک توافق اضافی برای تاریخ بعدی مناقصه است. به عنوان مثال، یک مالک کشتی ممکن است از اجاره کننده درخواست کند که قرارداد را اصلاح کند تا تاریخ جدید را منعکس کند. اگر چارتر کننده از موافقت خودداری کند، لغو ممکن است یک گزینه باشد.

روش تمدید زمان در حمل و نقل بین المللی و اصطلاحات آن

FAC (Fast as Can) – یک اصطلاح قراردادی که نشان می دهد فرستنده باید محموله را به همان سرعتی که کشتی می تواند بارگیری کند تحویل دهد یا اینکه گیرنده باید تحویل را به همان سرعتی که کشتی بتواند آن را تخلیه کند، بپذیرد.

F/C (Full and Complete Cargo) – محموله کامل طبق گمرک بندر خاص. این یا (1) ظرف را به حداکثر آبکشی می رساند یا (2) ظرف را به صورت مکعبی پر می کند.

FD (Free Despatch) – (ارسال رایگان) عبارتی است که ممکن است در قرارداد چارتر سفر درج شود تا نشان دهد که در صورت صرفه جویی در زمان، هیچ ارسالی سررسید نمی شود.

FEU (Forty Foot Equivalent Unit) – واحد اندازه گیری معادل یک ظرف 40 فوتی. این اندازه گیری برای تعیین کمیت ظرفیت کانتینر یک کشتی، تعداد کانتینرهای حمل شده در یک سفر خاص یا در یک دوره زمانی استفاده می شود، یا ممکن است نشان دهنده واحد حمل و نقل باشد.

FHEX (Fridays and Holidays Excepted) – بند در یک مهمانی منشور که جمعه ها و تعطیلات را از محاسبات معمولی حذف می کند. این کلمه به ملت هایی اطلاق می شود که در آنها جمعه و شنبه آخر هفته را تشکیل می دهند.

اصطلاح free in  در حمل و نقل بین المللی چیست؟

FI (Free In) – اصطلاحی که نشان می دهد مالک کشتی مسئولیتی در قبال هزینه های جابجایی محموله در بندر بار ندارد.

FILO /FILTD (Free in Liner Out / Free in Liner Terms Discharge) – در شرایط لاینر تخلیه چارتر کننده یا فرستنده مسئول هزینه های بارگیری و در برخی موارد، بندکشی، شلاق زدن و ایمن سازی است.

FIO (Free In and Out) – تعیین کننده نرخ حمل و نقل که در آن چارتر کننده یا فرستنده هزینه بارگیری و تخلیه و در برخی موارد انبار کردن، بندکشی، شلاق زدن و ایمن سازی را پرداخت می کند. از آنجایی که مالک کشتی معمولاً کنترلی بر بارگیری و تخلیه ندارد، زمان استراحت و دموراژ اغلب در قرارداد منشور گنجانده شده است تا تأخیر در بندرهای بارگیری و تخلیه را در نظر بگیرد.

FIO LSD (Free In and Out, Lashed, Secured and Dunnaged) – تعیین کننده نرخ کرایه برابر با free in and out که با مشخص کردن اینکه مالک کشتی مسئولیتی در قبال هزینه شلاق زدن، ایمن کردن و غار کردن ندارد از ابهام جلوگیری می کند.

FIOS (Free In and Out and Stowed) – تعیین کننده نرخ حمل و نقل معادل ورودی و خروجی آزاد است که با نشان دادن اینکه مالک کشتی مسئولیتی در قبال هزینه های انبار ندارد از ابهام جلوگیری می کند.

FIOT (Free In and Out and Trimmed) – یک صلاحیت نرخ بار است که معمولاً برای حمل و نقل محموله های فله استفاده می شود. این کلمه مترادف با free in و out است، اما با توضیح اینکه مالک کشتی مسئولیتی در قبال هزینه‌های اصلاح ندارد، ابهام را برطرف می‌کند.

چگونه اصطلاح پیشنهاد بدون قید و شرط در حمل و نقل بین المللی بیان میشود؟

Firm Offer – پیشنهادی که بدون قید و شرط توسط پیشنهاد دهنده پذیرفته می شود. این پیشنهاد در صورت پذیرش کلیات و بدون محدودیت دیگر لازم‌الاجرا است.

First Class Ship – کشتی با بالاترین کلاس که توسط سازمان طبقه بندی برای ساخت و نگهداری مطابق با استانداردهای مربوطه تعیین شده است.

Fixed on Subjects – زمانی که تمام شرایط و ضوابط اجاره یک کشتی به استثنای چند شرط جزئی توافق شده باشد.

Fixture – نتیجه بحث بین مالک کشتی و اجاره کننده، که اغلب با میانجیگری کارگزاران کشتی انجام می شود، که منجر به اجاره یک کشتی می شود.

FLT (Full Liner Terms) – تعیین کننده نرخ حمل و نقل که بیان می کند که نرخ بار شامل حمل و نقل اقیانوسی به اضافه هزینه جابجایی محموله در بنادر بارگیری و تخلیه، طبق عرف آن بنادر است. این از بندری به بندر دیگر بسیار متفاوت است. در بنادر خاص، حمل و نقل تمام هزینه های مرتبط با هوشمندی را مستثنی می کند

h جابجایی محموله، در حالی که در موارد دیگر شامل می شوند.

FO (Free Out) – تعیین کننده نرخ حمل و نقل که بیان می کند هزینه آزادسازی محموله از انبار کشتی در نرخ بار لحاظ نمی شود و به عهده فرستنده یا اجاره کننده است. این قراردادها اغلب شامل نرخ های روزانه ترخیص و مرخصی می شوند.

FOB (Free on Board) – یک عبارت فروش معمولی است که نشان می دهد فروشنده مسئول (1) حمل و نقل محصولات به بندر مورد توافق برای بارگیری و (2) قرار دادن اقلام در کشتی است. به طور کلی، خطر از بین رفتن یا آسیب به محصولات از فروشنده به خریدار سرازیر می شود. پس از اینکه محموله در کشتی قرار گرفت.

FOB Charges – هزینه های جابجایی محموله توسط خط حمل و نقل به فرستنده در بندر بارگیری ارزیابی می شود.

Force Majeure – شرایطی خارج از کنترل یک طرف قرارداد که طبق شرایط و ضوابط ممکن است آن طرف را از تعهد به دلیل کوتاهی در اجرای قرارداد رها کند.

Forwarding Agent or Forwarder – نهادی که حمل و نقل کالا و رویه های مرتبط با آن را از طرف فرستنده سازماندهی می کند. به عنوان مثال، یک Forwarder (همچنین به عنوان یک حمل و نقل کالا شناخته می شود) ممکن است فضایی را در یک کشتی رزرو کند، اوراق مورد نیاز را تهیه کند و ترخیص کالا از گمرک صادرات را انجام دهد.

FOW (First Open Water) – دوره زمانی در بهار یا اوایل تابستان که رودخانه ها، دریاچه ها و دریاها به اندازه کافی عاری از یخ هستند تا امکان عبور ایمن را فراهم کنند.

اصطلاح free time در حمل و نقل بین المللی چیست؟

Free Time – پس از اعلام آمادگی مناقصه، زمان بین زمانی که یک کشتی آماده بارگیری یا تخلیه است تا زمانی که زمان استراحت طبق قرارداد اجاره شروع می شود، که طی آن اجاره کننده نیازی به بارگیری یا تخلیه ندارد.

Freight Collect – حمل و نقلی که پرداخت آن پس از رسیدن به مقصد انجام می شود. همچنین به عنوان حمل و نقل بار شناخته می شود. از آنجایی که این امر خطری را برای حامل ایجاد می کند، ممکن است هزینه های اضافی ارزیابی شود.

Freight Prepaid – حمل و نقلی که قبل از اجرای قرارداد پرداخت شده است. هنگامی که بارنامه ها امضا می شوند، معمولاً در ازای پرداخت کرایه با فرستنده مبادله می شوند.

Freight Quotation – یک تخمین فقط نشانه‌ای از هزینه‌های حمل‌ونقل ارائه‌شده توسط یک شرکت حمل‌ونقل.

Freight Rate – هزینه حمل و نقل محموله خاص. این قیمت ممکن است بر اساس ماهیت محموله (وزن و ابعاد) و مسافت طی شده و سایر متغیرها متفاوت باشد.

Freight Tariff – برنامه منتشر شده توسط یک کنفرانس لاینر یا خط کشتیرانی، حاوی نرخ حمل و نقل برای انواع کالاهایی که احتمالاً حمل می شوند. همچنین شامل این است که آیا این نرخ‌ها بر اساس وزن کالا یا اندازه‌گیری مکعب آن و همچنین هزینه‌های بالابرهای سنگین، محموله‌های طولانی مدت و هزینه‌های پایانه قابل پرداخت هستند. علاوه بر اطلاعات رتبه بندی، تعرفه کنفرانس لاینری شامل مناطق جغرافیایی مورد استفاده، نام خطوط عضو و مقررات عمومی کنفرانس می باشد.

Freight Ton – به طور کلی، نرخ باربری به ازای هر تن یا متر مکعب محاسبه می شود، هر کدام بیشتر باشد. همچنین به عنوان تن بار و تن درآمد نیز نامیده می شود.

FRT (Freight) – پرداختی که برای حمل و نقل محموله به صاحب کشتی یا حامل انجام می شود. در برخی شرایط، حمل و نقل ممکن است شامل هزینه بارگیری و/یا تخلیه یا هزینه حمل و نقل دریایی باشد.

GA (General Average) – مفهوم حقوقی تخصیص بدهی مالی برای زیان ناشی از رفتار عمدی یا داوطلبانه انجام شده در طول سفر به منظور محافظت از کل شرکت. قوانین یورک آنتورپ میانگین عمومی را تعریف کرده است. همه طرف‌های ماجراجویی دریایی باید سهمی از ضرر را بر اساس ارزش منافع مربوطه خود بپردازند.

Gless (Gearless Ship) – کشتی که جرثقیل خود را ندارد. به طور مشابه، هنگام اجاره یک کشتی بدون دنده برای سفر، ضروری است تائید شود که بنادر بارگیری و تخلیه دارای جرثقیل های ساحلی هستند که قادر به بلند کردن بیشترین وزن محموله کشتی هستند.

Gencon – یک مهمانی چارتر عمومی برای سفرهای دریایی که توسط شورای دریایی بالتیک و بین المللی تولید می شود. شرایط استاندارد در توافقنامه منشور Gencon ممکن است و اغلب برای برآورده کردن سفر خاص اصلاح می شود.

Grain / Grain Capacity – اصطلاح به ظرفیت مکعب موجود انبارهای کشتی برای محموله های فله آزاد مانند غلات اشاره دارد. به طور معمول، ظرفیت دانه در فوت مکعب یا متر اندازه گیری می شود.

Gross Terms – در یک منشور سفر با شرایط ناخالص، مالک کشتی مسئول تمام هزینه های عملیاتی است.

اصطلاحات حمل در حمل بین المللی کالا از چه زمانی استفاده میشود؟

Groupage Bill of Lading – بارنامه ای که توسط یک شرکت حمل و نقل برای یک حمل و نقل بار صادر می شود که محموله های حمل کنندگان متعددی را که به سمت یک بندر حرکت می کنند را پوشش می دهد و در یک محموله واحد ترکیب می شود. هر گیرنده بارنامه ای از باربری دریافت می کند که محموله خود را در بندر تخلیه پوشش می دهد.

GT (Gross Tonnage) – اصطلاحی که برای توصیف کل حجم محصور یا داخلی یک کشتی استفاده می شود که اغلب به تن بیان می شود. این اصطلاح با نام‌های GT، gt و GRT نیز شناخته می‌شود.

Hague Rules – همچنین به عنوان کنوانسیون بین المللی برای یکپارچگی قوانین خاص مربوط به بارنامه ها – حمل و نقل کالا از طریق دریا را تنظیم می کند. آنها حداقل حقوق و تعهدات متصدیان حمل و نقل و صاحبان بار را مشخص می کنند. در سال 1924 قوانین منتشر شد و بسیاری از کشورها به آنها قوت قانونی دادند.

Hague-Visby Rules -ویسبی – مقررات بین المللی حمل و نقل که قوانین لاهه را اصلاح و به روز می کند. این قوانین بر مسئولیت ها و حقوق متصدی حمل و نقل و فرستنده ناظر است.

Hamburg Rules – قواعد بین المللی ناظر بر حمل و نقل کالاهایی که ممکن است با توافق قبلی یا بر اساس قانون در قراردادی برای حمل گنجانده شود. کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حمل کالا از طریق دریا قوانینی را در سال 1978 در تلاش برای برابر کردن حقوق کشورهای در حال توسعه تصویب کرد.

Harbor Dues – هزینه ای که توسط یک مقام بندری به مالک یا اپراتور کشتی برای خدمات مرتبط با بندر تحمیل می شود. به عنوان عوارض بندری نیز شناخته می شود.

Head Charterer – چارتر کننده ای که قراردادش مستقیماً با مالک کشتی برای یک کشتی است که در حال اجاره و سپس اجاره فرعی است – احتمالاً چندین بار.

Hire or Hire Money – پرداختی که توسط چارتر کننده به مالک کشتی برای استفاده از چارتر اجاره شده بر اساس زمان انجام می شود. به عنوان مثال، اجاره بها ممکن است به صورت روزانه یا ماهانه پرداخت شود. به طور کلی، اجاره بها از قبل پرداخت می شود. اگر پرداخت به موقع انجام نشود، مالک کشتی ممکن است اختیار فسخ قرارداد را داشته باشد.

Hire Statement – بیانیه ای که مبلغی را که اجاره کننده بدهکار است به مالک کشتی درج می کند. اجاره‌کنندگان ممکن است حق دریافت کسر چیزهایی را داشته باشند که از طرف مالک کشتی یا تحت تعهد او پرداخت می‌شوند، مانند زمان اجاره، پول نقد به فرمانده، و ادعاهایی که به درستی در حیطه وظایف مالک کشتی است.

Ho. (Hold) – فضای زیر عرشه کشتی که اغلب برای نگهداری انواع مختلف محموله استفاده می شود. اگر یک کشتی دارای انبارهای زیادی باشد، آنها به ترتیب شماره گذاری می شوند. دسترسی به نگهدارنده ها با باز کردن درپوش های دریچه به دست می آید.

House Bill of Lading – بارنامه خانه بارنامه ای است که توسط یک باربری برای یک فرستنده صادر می شود.

cargo shipment – برخلاف بارنامه اصلی، که در آن آژانس حمل و نقل، فرستنده است، فرستنده در این سند، فرستنده واقعی است.

Husbandry Agent – نماینده مالک کشتی که اغلب دارای قدرت نمایندگی گسترده است. عامل دامداری ممکن است برای نگرانی هایی از جمله پرسنل، تعمیرات، تدارکات، تهیه و بررسی های جامعه طبقه بندی حضور داشته باشد.

Ice Clause – عبارتی است که قبلاً در بارنامه یا چارتر توافق شده است و در صورتی که یخ مانع دریانوردی شود، گزینه های جایگزین را مشخص می کند. مقررات از بند به بند متفاوت است. برای مثال، فرمانده ممکن است اختیار انتقال کشتی را به بندر امن بعدی داشته باشد، یا اجاره‌کننده ممکن است این گزینه را داشته باشد که در ازای دریافت پول ضمانت‌نامه، منتظر بماند تا شرایط یخ روشن شود.

Identity of Carrier Clause – بند در بارنامه که مشخص می کند حامل چه کسی است و نشان می دهد که بارنامه مالک کشتی است یا اجاره کننده.

Incoterms – همچنین به عنوان اصطلاحات تجاری بین المللی شناخته می شود – اصطلاحات / قوانین تجاری از پیش تعریف شده ای هستند که در تجارت بین المللی استفاده می شوند و در سطح بین المللی توسط دولت ها به رسمیت شناخته می شوند. اینکوترمز توسط اتاق بازرگانی بین المللی منتشر شد.

Indemnity – حمایتی که یک طرف به طرف دیگر در برابر عواقب ارتکاب فعل یا ترک معینی اعطا می کند. به طور کلی، غرامت به صورت کتبی ثبت می شود. با این حال، اگر رفتاری که برای آنها اعطا شده است، برای فریب شخص ثالث باشد، در دادگاه غیرقابل اجرا هستند.

حمل و نقل بین المللی و اصطلاحات آن

Inducement – ترتیبی که تصریح می کند که کشتی تنها در صورتی از بندر خاصی بازدید می کند که حداقل مقدار محموله یا بار آن را سودآور کند. یعنی محموله کافی برای تضمین سفر.

INL (Institute Navigating Limits) – مرزهایی که یک کشتی می تواند بدون پرداخت هزینه های بیمه اضافی در داخل آنها سفر کند، همانطور که توسط مؤسسه بیمه نامه های مجاز در لندن تعیین شده است.

Intaken Weight – وزن واقعی محموله ای که در یک کشتی قرار می گیرد.

Interclub Agreement – مکانیزمی برای تخصیص مسئولیت بین مالکان و اجاره‌کنندگان در قبال از دست دادن و آسیب به محموله‌های حمل‌شده در کشتی‌های اجاره‌شده در بورس کالای نیویورک (NYPE) یا طرف‌های اجاره Asbatime.

Interim Voyage – سفر متناوب که توسط یک کشتی بین زمانی که او برای یک سفر مشخص اجاره می شود و تکمیل آن سفر ترتیب داده می شود.

Joint Survey – بازرسی به طور همزمان توسط نقشه برداران از طرف طرف های مربوطه انجام می شود.

Jurisdiction Clause – بند در قرارداد مبنی بر اینکه هر گونه اختلاف بین طرفین که ناشی از قرارداد باشد، بر خلاف داوری، توسط دادگاه حل و فصل خواهد شد. بعلاوه، این کشور دارای صلاحیت قانونی یا قدرت اجرای عدالت را مشخص می کند.

Laydays – روزهایی که مالک کشتی یا متصدی کشتی برای بارگیری و/یا تخلیه محموله بدون تحمیل هزینه‌های جبران خسارت مجاز می‌داند.

Laytime – زمان اختصاص داده شده توسط مالک کشتی یا حامل به اجاره کننده سفر برای بارگیری و/یا تخلیه محموله. این مدت اغلب بر حسب روز، ساعت یا تن در روز بیان می شود. به طور معمول، منشور شامل یک مفاد برای شروع کار غیر معمول است. همچنین ممکن است برای زمان‌هایی که زمان استراحت در نظر گرفته نمی‌شود، مانند آب‌وهوای نامناسب، آخر هفته‌ها یا تعطیلات، یک شرط در نظر گرفته شود.

اصطلاحات اعتبار اسنادی در حمل و نقل بین المللی 

L/C – (Letter of credit) – ضمانت بانک از طرف واردکننده مبنی بر پرداخت مبلغ مشخصی به فروشنده در صورت تهیه مدارک مربوطه توسط فروشنده.

Letter of Indemnity (LOI) – سند امضا شده توسط یک طرف مبنی بر بازپرداخت یا غرامت دیگری برای هزینه ها و عواقب یک فعل یا ترک معین. به عنوان مثال، فرستنده ای که در ارائه بارنامه اصلی به گیرنده تاخیر داشته است، ممکن است درخواست کند که فرمانده کشتی بدون بارنامه اصلی، محموله را به شخص ثالث معرفی شده منتقل کند. 

در صورت رضایت ارباب، در صورتی که مشخص شود شخص مشخص شده مجاز به پذیرش تحویل کالا نیست، می تواند از فرستنده درخواست غرامت نامه برای عواقب تبعیت کند. قابل ذکر است، هر LOI که خواستار غرامت برای عمل یا ترک فعل طراحی شده برای گمراه کردن شخص ثالث باشد، اغلب در دادگاه غیرقابل اجرا است.

Lien Clause – بند در یک قرارداد چارتر سفر که به مالک کشتی یا متصدی حمل باری که محموله را در اختیار دارد اجازه می دهد حق حق را داشته باشد. برای حفظ مالکیت فیزیکی محموله تا زمانی که کلیه هزینه‌های حمل و نقل، حمل و نقل غیرمجاز و هزینه‌های جبران خسارت پرداخت شود.

LIFO (Liner In Free Out) – تعیین کننده نرخ بار که بیان می کند حمل و نقل دریایی و هزینه بارگیری شامل می شود، اما هزینه تخلیه شامل نمی شود. تاخیر و بی نظمی به دلیل عدم کنترل عملیات تخلیه توسط حمل کننده، ممکن است مقرراتی در بندر تخلیه درج شود.

Liner Bill of Lading – شرایط و ضوابط بارنامه خط کشتیرانی.

Liner Waybill – همچنین به عنوان صورت‌حساب دریایی شناخته می‌شود، سندی است که توسط یک حمل‌کننده به یک فرستنده ارائه می‌شود و به عنوان سند قرارداد و دریافت کالا عمل می‌کند. بارنامه لاینر شبیه بارنامه است، اما مالکیت محموله را منتقل نمی کند. از آنجایی که بارنامه های لاینر غیرقابل مذاکره هستند، بانک ها آنها را به عنوان وثیقه نمی پذیرند. هنگامی که بارنامه به بندر تخلیه نرسیده باشد، یک کشتی ممکن است برای جلوگیری از تاخیر از بارنامه استفاده کند.

اصطلاحات مصطلح در حمل و نقل بین المللی چیست؟

LT (Liner Terms) – تعیین کننده نرخ حمل و نقل که بیان می کند هزینه حمل و نقل اقیانوس و حمل بار در بنادر بارگیری و تخلیه در نرخ بار لحاظ می شود.

مانیفست – سندی حاوی فهرست جامع محموله کشتی. مانیفست خروجی با مأموران گمرک در بندر بارگیری ثبت می شود. یک مانیفست ورودی در بندر تخلیه بایگانی می شود و یک کپی برای نماینده کشتی ارسال می شود تا تخلیه از قبل سازماندهی شود.

Max – حداکثر.

Min – حداقل.

Min/Max (Minimum/Maximum) – هنگام تعریف مبلغ قراردادی در چارتر سفر، این کلمه نشان می‌دهد که هزینه حمل و نقل دقیقاً با همان مقدار محاسبه می‌شود و نه بیشتر یا کمتر.

Mis-description – یک مالک کشتی اطلاعات نادرستی در مورد یک کشتی به اجاره کننده داد. از طرف دیگر، اطلاعات محموله اشتباه توسط یک اجاره کننده یا فرستنده به مالک کشتی یا شرکت حمل و نقل ارائه شده است. این رویدادها ممکن است منجر به ادعای هزینه یا خسارت اضافی شود و در موارد خاص، قرارداد حمل ممکن است فسخ شود.

MOL – کم و بیش، تقریبا؛.

Molchop (More or Less in Charterer’s Option) – اختیاری که در قراردادی به اجاره کننده سفر داده می شود تا درصدی از محموله را بالاتر یا کمتر از مقدار تعیین شده بارگیری کند. اگر چارتر کننده در مورد مقدار واقعی محموله موجود نامطمئن باشد، این گزینه مفید است.

MOLOO (More or Less in Owner’s Option) – اختیاری که به مالک کشتی یا متصدی حمل و نقل داده می شود تا مقدار مشخصی از محموله را که در منشور سفر ذکر شده است حمل کند. اگر مالک یا حامل در مورد ظرفیت بار کشتی در هنگام بارگیری نامشخص باشد مفید است.

More in dispute if on board to be delivered – اختلاف بیشتر در صورت حضور در کشتی و تحویل – اگر فرستنده میزان محموله موجود در کشتی را به چالش بکشد، بر روی بارنامه نوشته شده است.

Off Hire – وقتی یک کشتی در زمان اجاره است، اما کرایه برای مدت معینی متوقف می شود، به عنوان مثال، به دلیل نقص در تجهیزات کشتی یا خود کشتی. به طور معمول، یک قرارداد منشور زمانی شامل فهرستی صریح از فعالیت‌ها و راه‌حل‌های خارج از اجاره است. به طور معمول، مفاد خارج از استخدام یا مفاد خالص از دست دادن زمان هستند یا بندهای اجاره مدت.

حمل دریایی و اصطلاحات آن

Off Hire Survey – نظرسنجی زمانی انجام می‌شود که یک کشتی بازگردانده می‌شود تا ارزیابی شود که آیا در همان شرایط زمانی است که عرضه شده است، به استثنای فرسودگی و پارگی معمولی. به طور معمول، یک نقشه بردار کشتی را برای هر دو طرف بازرسی می کند.

کلمه متداول چارتر پارتی که بیان می کند که مالک کشتی یا حامل در شرایط خاصی حق انتخاب دارد. که به عنوان مثال، یک چارتر سفر، ممکن است مالک این فرصت را داشته باشد که مقدار دقیق محموله ای را که باید بارگیری می شود، تعریف کند.

 

Original Bill of Lading – بارنامه با امضای اصلی فرمانده کشتی یا نماینده او که در بندر تخلیه مناسب با بار مبادله می شود.

 

OSB (One Safe Berth) – به اسکله ایمن مراجعه کنید.

 

OSP (One Safe Port) – به پورت مراجعه کنید.

 

OT – اضافه کاری.

 

Outturn Report – همچنین به عنوان گزارش خسارت شناخته می شود، این یک اعلامیه کتبی توسط خدمه در مورد مقدار و وضعیت محموله تخلیه شده است.

 

Outturn Weight – وزن محموله ای که پس از تخلیه از کشتی برداشته می شود.

Overlap – اصطلاحی که زمانی استفاده می‌شود که اجاره‌کننده کشتی را در بازه زمانی مشخص‌شده در چارتر زمانی نگهداری می‌کند.

Overage – محموله بیش از مقدار نشان داده شده در مانیفست کشتی و بارنامه تخلیه شده است.

Owners Agents – نمایندگانی که توسط مالکان برای نمایندگی آنها تعیین می شوند.

Owners’ Broker – کارگزاری که از طرف مالک کشتی در طول مذاکرات منشور عمل می کند.

Paramount Clause – همچنین به عنوان بند برتر نامیده می شود، این ماده ممکن است در بارنامه یا طرف منشور قرار گیرد تا تضمین کند که قرارداد توسط قوانین لاهه/هاگ-ویسبی تنظیم می شود یا تصویب این قوانین در کشور با صلاحیت صالح بر معامله

 

Part Cargo – محموله ای را توصیف می کند که کمتر از ظرفیت کامل کشتی است.

 

Performance Clause – بند اغلب در قرارداد اجاره زمانی درج می شود که مشخص می کند یک کشتی باید بتواند با سرعت و کارایی مورد توافق کار کند. در غیر این صورت، اجاره‌کننده ممکن است حق دریافت خسارت را داشته باشد، اغلب با کسر مبالغ از پرداخت‌های اجاره.

 

PFT (Per Freight Ton) – تن بار را برای PFT (در هر تن بار) ببینید.

Post Fixture – پس از تنظیم قرارداد اجاره یک کشتی، پس فیکسچر شامل پرداخت کرایه، پرداخت هزینه و/یا محاسبات اعزام، و همچنین حل و فصل هر گونه اختلاف است.

Pro Forma Charter Party – شرایط از پیش تهیه شده چارتر شامل شرایط و ضوابط قرارداد بین مالک کشتی و چارتر است. این سند اغلب برای پاسخگویی به الزامات منحصر به فرد طرفین قرارداد اصلاح می شود.

Pro Forma Disbursements Account – سندی که هزینه‌های مورد انتظاری را که مالک کشتی احتمالاً قبل از توقف در بندر خرج می‌کند، نشان می‌دهد. این هزینه ها ممکن است شامل هزینه های بندر، بکسل، غرامت برای آژانس و خلبانی باشد.

Protecting Agent – نماینده ای که از طرف مالکان یا اجاره کنندگان بر کار نماینده طرف دیگر نظارت می کند. به عنوان مثال، اگر طرف منشور مشخص کند که یک نماینده مالک باید انتخاب شود، چارتر کننده ها ممکن است یک عامل محافظ را برای نظارت و حفاظت از منافع آنها در بندر تعیین کنند. این اصل در مورد مالکان نیز صدق می کند.

Protective Clauses – بندهایی در یک چارتر که رخدادهای پیش بینی نشده مکرر مانند اعتصابات، میانگین کلی و برخورد را به حساب می آورند.

Rate of Demurrage – نوعی خسارات تسویه شده است که بین اجاره کننده سفر و مالک کشتی برای هر روز مورد نیاز برای بارگیری و/یا تخلیه محموله بیش از مدت زمان مقرر در قرارداد چارتر مذاکره می شود.

Rate of Discharging / Loading – مقدار محموله تخلیه یا بارگیری شده بر یا از یک کشتی در روز.

Received for Shipment Bill of Lading – نوع بارنامه که نشان می دهد کالا در مالکیت و مراقبت شرکت حمل و نقل است، اما هنوز در کشتی بارگیری نشده است. بارنامه ای که برای حمل و نقل دریافت می شود، هم سند مالکیت است و هم گواهی بر قرارداد حمل. این نوع بارنامه ممکن است توسط بانک ها به عنوان وثیقه پذیرفته نشود.

Receiver – طرفی که نگهداری محموله را در مقصد مورد توافق می پذیرد.

Redly (Redelivery) – بازگرداندن کشتی توسط یک اجاره کننده زمان به مالک کشتی در پایان مدت اجاره.

گواهی تحویل مجدد – سند امضا شده توسط مالک کشتی یا نماینده آن و اجاره کننده که زمان، تاریخ و مکان تحویل مجدد را تأیید می کند. علاوه بر این، مقدار پناهگاه های داخل کشتی در لحظه تحویل مجدد نشان داده شده است.

حمل دریایی از چین چه اصطلاحاتی دارد؟

Redelivery Certificate – آزاد کردن یا آزاد کردن بارنامه اصلی به یک فرستنده. این اغلب در ازای پرداخت کرایه انجام می شود.

Reversible Laytime – مقرراتی که بیان می‌کند که هر زمان مجاز در طول بارگیری ممکن است به انتخاب چارترکننده، به عنوان زمان مجاز در بندر تخلیه برای محاسبه دموراژ یا اعزام استفاده شود.

RT (Revenue Ton) – نرخ بار در هر تن بار یا هر متر مکعب.

Round Voyage – سفری متشکل از دو پایه که در آن کشتی به همان منطقه ای که از آنجا شروع شده باز می گردد.

Running Days – دو روز 24 ساعته متوالی، از جمله تعطیلات آخر هفته و تعطیلات.

SB (Safe Berth) – یک عبارت متداول که باری را بر دوش منافع محموله برای انتخاب یک اسکله امن، از جمله ورود و خروج از اسکله، در غیاب شرایط استثنایی می‌اندازد. اگر بتوان با ناوبری و دریانوردی مناسب از اسکله جلوگیری کرد، احتمالاً ایمن خواهد بود.

SD – کشتی تک عرشه.

Seaworthiness – شایستگی دریا معیار اصلی یک کشتی برای یک سفر معین که محموله خاصی را حمل می کند. الزامات اولیه یا قابلیت دریانوردی آن است که کشتی دارای پرسنل، آذوقه و سوخت کافی باشد، ماشین آلات و تجهیزات آن در وضعیت کار عالی قرار داشته باشد و توانایی حمل محموله خاصی را داشته باشد.

SHEX (Sundays and Holidays Excepted) – اصطلاحات مخصوص مهمانی منشور که بیان می کند یکشنبه ها و تعطیلات از محاسبات معمولی مستثنی هستند.

SHINC (Sundays and Holidays Included) – اصطلاحات مربوط به مهمانی منشور که بیان می کند یکشنبه ها و تعطیلات در محاسبه زمان معمول گنجانده شده است.

Shipbroker – یک دلال کشتی ممکن است (الف) یک عامل اجاره کننده یا کارگزار مالک باشد که در مورد شرایط اجاره یک کشتی مذاکره می کند. ب) دلال خرید و فروش که از طرف خریدار یا فروشنده یک کشتی مذاکره می کند. ج) عامل کشتی که از طرف مالک کشتی به کشتی، فرمانده و خدمه آن در بندر رسیدگی می کند. یا (د) کارگزار بارگیری که محموله کشتی را تعیین می کند.

Shipped on Board Bill of Lading – بارنامه ای که پس از بارگیری محموله در کشتی صادر می شود. این بارنامه همچنین باید نشان دهد که محموله در کشتی بارگیری شده است.

Shipper – شخص یا شرکتی که برای حمل کالا از طریق دریا با طرف دیگری قرارداد منعقد می کند.

Ship’s Agent – شخص یا نهادی که از منافع کشتی در حین حضور در بندر محافظت می کند. اغلب، یک عامل کشتی، خلبانی، یدک کشی و اسکله را برای کشتی ترتیب می دهد. علاوه بر این، عامل کشتی ممکن است بارنامه ها را امضا کند و بار را دریافت کند.

Short Form Bill of Lading – بارنامه ای که کل شرایط و ضوابط قرارداد حمل را حذف می کند و در عوض به شرایط متصدی حمل اشاره می کند. ارجاع ممکن است به سندی با شرایط و ضوابط در وب سایت شرکت حامل باشد.

Short Shipment – زمانی که محموله در مانیفست یا بارنامه ذکر شده است اما به طرف صحیح تحویل داده نشده است. زمانی که مبلغ دریافتی توسط گیرنده کمتر از مقدار درج شده در بارنامه باشد.

Sim Sub. (Similar Substitute) – کشتی که توسط مالک یا متصدی کشتی به جای کشتی معرفی شده اولیه به اجاره کننده داده می شود. این جایگزین دارای ویژگی های قابل مقایسه از جمله وزن مرده، ظرفیت و ابعاد نگهدارنده و دریچه است.

Sister Ship – کشتی با مشخصات یکسان با کشتی دیگر. مالک کشتی که دارای دو یا چند کشتی مشابه است، اما در زمان مذاکره چارتر مطمئن نیست که کدام موقعیت جغرافیایی در سودمندترین مکان برای انجام این سفر خواهد بود، ممکن است یک کشتی خواهر را به عنوان جایگزینی برای اجاره کننده پیشنهاد دهد.

SP (Safe Port) – عبارت رایج در یک سند منشور که نشان می دهد منافع محموله مسئول تعیین یک بندر امن برای رسیدن، ماندن و خروج کشتی است.

SSHEX (Saturdays, Sundays and Holidays Excepted) – اصطلاحات مربوط به مهمانی منشور نشان می‌دهد که شنبه‌ها، یکشنبه‌ها و تعطیلات رسمی از محاسبات روزانه مستثنی هستند.

SSHINC (Saturdays, Sundays and Holidays Included) – اصطلاحات مربوط به مهمانی منشور نشان می‌دهد که یکشنبه‌ها و تعطیلات رسمی در محاسبه زمان معمول گنجانده شده‌اند.

Statement of Facts (SOF) – این سند به طور کلی توسط فرمانده امضا شده است، این سند توسط بسیاری از دادگاه ها به عنوان مدرک اولیه تاریخ و زمان ورود کشتی و همچنین شروع و پایان بارگیری و تخلیه در نظر گرفته می شود. SOF مقدار باری که روزانه بارگیری یا تخلیه می شود، ساعات کار و ساعات توقف، و همچنین دلایل توقف ها، مانند آب و هوای نامناسب، اختلافات کاری، یا خرابی تجهیزات را مشخص می کند.

Stem – در دسترس بودن محموله در تاریخ(هایی) که یک کشتی پیشنهاد بارگیری می کند.

Strike Clause – بند در بارنامه یا قرارداد اجاره که به در دسترس بودن محموله کشتی برای حمل و نقل می پردازد. راه های جایگزین اگر اعتصاب مانع یا به تاخیر انداختن عملیات باربری شود. زبان این شرایط ممکن است بسته به قرارداد خاص و شرایط بندر متفاوت باشد.

Sub-Charterer – طرف در یک زنجیره چارتر که در آن “سر چارتر کننده” کشتی را به اجاره کننده بعدی (چارتر کننده فرعی) قرارداد می دهد. مدیر اجاره کننده همچنان در قبال قرارداد خود با مالک کشتی پاسخگو خواهد بود. در قولنامه بین سرپرست و چارتر کننده فرعی، رئیس چارتر کننده ممکن است به عنوان مالک ظاهر شود.

Sub. Details (Subject Details) – شرط سابقه تکمیل قرارداد اجاره کشتی. “موضوعات” اغلب در مورد جزئیات جزئی مورد توافق قرار نمی گیرند. دادگاهی در ایالات متحده حکم داده است که قراردادی که به شرط چنین ویژگی های کوچک پذیرفته می شود ممکن است الزام آور باشد و جزئیات آن بعداً بررسی شود.

Sub. Free (Subject Free / Subject Open / Subject Unfixed) – در طول مذاکرات قرارداد، Sub. ممکن است رایگان در یک پیشنهاد توسط یک فرستنده گنجانده شود تا نشان دهد که پذیرش به انعقاد قرارداد جداگانه با شخص ثالث قبل از پذیرش متکی است.

Sub-Let – همچنین به عنوان اجاره فرعی نیز شناخته می شود، این به اجاره یک کشتی به شخص ثالثی اشاره دارد که مالک کشتی نیست اما قبلاً اجاره نامه کشتی را در اختیار دارد. قراردادهای چارتر اغلب شامل اختیار اجاره کننده برای اجاره فرعی کل یا بخشی از کشتی است.

Substitution – یک مالک کشتی یا حامل ممکن است یک ve را پیشنهاد کند غیر از آنچه در قرارداد منشور مشخص شده است. این اغلب اتفاق می افتد زیرا ممکن است پیش بینی اینکه کدام کشتی برای انجام سفر دریایی در طول مذاکرات قرارداد غیرممکن است. جایگزینی صرفاً حق مالک برای جایگزینی کشتی دیگر به جای کشتی تعیین شده است.

SWL (Safe Working Load) – بیشترین وزنی که یک وسیله بالابر مانند جرثقیل می تواند با خیال راحت بلند کند. به طور معمول، بار عملیاتی ایمن تجهیزات روی خود دستگاه مشخص می شود.

Tariff – تعرفه های منتشر شده یک حامل. به عنوان مثال، تعرفه حمل و نقل یک شرکت حمل و نقل ممکن است شامل هزینه های حمل و نقل برای بسیاری از دسته های کالا باشد.

TBN (To Be Nominated) – نام کشتی را زمانی که هنوز نامزد نشده است جایگزین می کند.

Tender Notice of Readiness (to) – سندی که توسط فرمانده به ذینفعان محموله یا نماینده آنها تحویل داده می شود و به آنها اطلاع می دهد که کشتی رسیده و برای بارگیری یا تخلیه آماده شده است. برخی از قراردادهای منشور معیارهایی را برای زمان ارسال اعلام آمادگی ارائه می کنند.

TEU (Twenty Foot Equivalent Unit) – واحد اندازه گیری استاندارد در صنعت کشتیرانی، برابر با یک کانتینر حمل 20 فوتی. ظرفیت یک کانتینر 40 فوتی معادل دو TEU است. به عنوان مثال، این معیار اغلب برای نشان دادن ظرفیت کانتینر کشتی استفاده می شود.

THC (Terminal Handling Charges) – هزینه های ارزیابی شده توسط یک شرکت حمل و نقل برای جابجایی محموله در بندر.

Through Bill of Lading – بارنامه که چندین روش حمل و نقل را پوشش می دهد که اغلب شامل سفرهای دریایی و داخلی می شود.

Time Charter – اجاره یک کشتی و خدمه آن برای مدتی از مالک کشتی که اجاره کننده برای آن هزینه ای می پردازد. قوانین و محدودیت‌های یک چارتر زمانی، از جمله نوع و مقدار محموله، بنادر قابل دسترسی، اجاره‌ای غیرحضوری و غیره، در قرارداد تایم چارتر مشخص شده‌اند. فرمانده و مالک مسئول عملیات فنی و ناوبری کشتی هستند. (همچنین به زمان مهمانی منشور مراجعه کنید)

Time Charterer – شخص یا سازمانی که یک کشتی را برای مدتی اجاره می کند.

Time Charter Party – قراردادی که شرایط و شرایط بین اجاره‌دهنده و مالک کشتی را برای اجاره یک کشتی براساس زمان مشخص می‌کند.

Time Lost Waiting for Berth to Count – شرطی که ممکن است در یک مهمانی منشور گنجانده شود، که نشان می دهد پس از ارسال اعلان آمادگی، زمان استراحت شروع به شمارش می کند، حتی اگر بلافاصله اسکله در دسترس نباشد.

Time reversible – محاسبه روزهای استراحت برای هر دو بندر بار و تخلیه در یک قرارداد چارتر سفر. زمان تعیین شده برای بارگیری یا تخلیه متغیر است.

Time to Begin on Arrival – اصطلاحی که ممکن است در یک قرارداد چارتر استفاده شود که نشان می دهد زمان استراحت پس از رسیدن به بار یا بندر تخلیه شروع به محاسبه می کند.

Turn round Time / Turnround / Turnaround Time – مدت زمان لازم برای رسیدن یک کشتی به بندر، اجرای تمام مراحل مورد نیاز و سپس خروج.

Turn Time – مدت زمانی که یک کشتی منتظر پهلو گرفتن است.

UCE (Unforeseen circumstances excepted) – عبارت واجد شرایط در یک قرارداد منشور.

UU (Unless Used) – اصطلاحی که بخشی از زمان مورد استفاده برای بارگیری یا تخلیه محموله را در زمان هایی که در غیر این صورت مستثنی شده اند را تعیین می کند.

V/C (Voyage Charter) – چارتر کننده هزینه استفاده از محوطه بار کشتی را برای یک یا چند سفر تحت چارتر سفر پرداخت می کند. جزئیات این قرارداد در یک منشور موجود است. مالک یا متصدی کشتی بر اساس این نوع منشور مسئول هزینه های عملیاتی کشتی است.

Voyage Charter party – سندی که ترتیبات بین اجاره کننده و مالک کشتی را برای استفاده از منطقه بار کشتی ایجاد می کند.

War Clause – بند که ممکن است در بارنامه یا مهمانی اجاره گنجانده شود که در صورت در معرض خطر بودن کشتی توسط جنگ، انتخاب های فرمانده را مشخص می کند. طبق این مقررات، کاپیتان هرگز موظف نیست کشتی خود را در معرض خطر قرار دهد.

WIBON (Whether in berth or not) – مقرراتی که ممکن است در چارتر سفر اضافه شود مبنی بر اینکه زمان استراحت پس از اعلام آمادگی کشتی شروع به شمارش می کند، حتی اگر کشتی در اسکله نباشد.

WIPON (Whether in port or not) – شرطی که ممکن است در یک منشور سفر درج شود و مشخص کند که زمان استراحت پس از ارسال اعلام آمادگی کشتی شروع به شمارش می کند، حتی اگر کشتی هنوز به بندر نرسیده باشد. به طور معمول، کشتی باید به منطقه انتظار استاندارد بندر رسیده باشد.

WIFPON (Whether in Free Pratique or not) – مقرراتی که ممکن است در یک چارتر شرط گذاشته شود و مشخص کند که زمان استراحت به حساب می‌آید حتی اگر کشتی پس از رسیدن به بندر و اعلام آمادگی در حالت آزاد باشد.

WICCON (Whether Customs Cleared or Not) – شرطی که ممکن است در یک قرارداد چارتر سفر اضافه شود که مشخص می کند پس از ورود کشتی به بندر و ارائه اخطار آمادگی، زمان استراحت باید محاسبه شود، حتی اگر ترخیص گمرکی هنوز انجام نشده باشد.

WOG (Without Guarantee) – صلاحیت کلمه حزب منشور.

Workable Hatch – کلمه مهمانی چارتر سفر که زمان تخصیص داده شده برای بارگیری و/یا تخلیه را تعیین می کند و با تقسیم مقدار محموله محاسبه می شود. در بزرگترین دریچه از نظر مقدار محموله در دریچه های قابل دسترس.

Workable Crane – کلمه مهمانی چارتر سفر که زمان اختصاص داده شده برای بارگیری/تخلیه بر اساس تعداد جرثقیل های موجود را تعریف می کند.

Working Day – روز معمولی که در آن کار در یک بندر انجام می شود.

Working Day of 24 Consecutive Hours – یک روز کاری برابر است با یک روز کار. یک دادگاه تشخیص داد که یک روز کاری بیست و چهار ساعته ممکن است بسته به بندر، روزهای زیادی تلقی شود. بنابراین برای روشن شدن مطلب «متوالی» اضافه شد.

Working Day of 24 Hours – در مجموع 24 ساعت کاری؛ اگر بندر دارای یک روز کاری متوسط ​​8 ساعت باشد، 24 ساعت برابر با سه روز کاری است.

WP (Weather Permitting) – کلمه مهمانی چارتر سفر که بیان می‌کند اگر شرایط آب و هوایی مانع یا مانع فعالیت‌های بارگیری یا تخلیه شود، زمان استراحت محاسبه نخواهد شد.

WTS (Working Time Saved) – همچنین به عنوان “Laytime Saved” شناخته می شود – یک عبارت مهمانی منشور است که امکان تفریق زمان استراحت استفاده شده از زمان مجاز را فراهم می کند. به عنوان مثال، چارتر کننده حق دریافت پرداخت دیسپاچ را دارد، اگر در قرارداد پنج روز برای بارگیری قید شده باشد اما آنها فقط از دو روز استفاده کنند.

WWD (Weather Working Day) – اگر کار به طور کلی در بندر انجام شود، زمان استراحت محاسبه می شود، مگر اینکه فعالیت های بارگیری یا تخلیه به دلیل آب و هوای نامناسب متوقف شود.

WWR (When Where Ready) – اصطلاحی که برای تعیین زمان و مکان تحویل و تحویل مجدد کشتی استفاده می شود. این کلمه برای روشن کردن زمان و مکان استفاده می شود.

دیدگاهتان را بنویسید